امان از شب تولد نیم سالگی ام...
آرزو می کنم امشب بهترین ها را برای تو ودر چشمان همیشه منتظرت بوسه هایم را میهمانت !اهورایی مامان تولد نیم سالگیت مبارک ....
راستش عزیزم دیشب برنامه ها کمی تغییر کرد چون 21 آبان سیزدهمین سالروز ازدواج من وبابایی هم هست ومصادف شد با 6ماهگی شما ،تصمیم گرفتیم بریم هفت حوض کمی خرید کنیم وبعد هم بریم آتلیه وبرای شام هم هتل شهر...ابتدا رفتیم هفت حوض کفش پالتو سرهمی برای شما ست بن تن برا دادا وپوتین برا بابایی ویه ست عطر برا من وبابایی و.... اما همه اینها انتخاب شد چون شبکه شتاب قطع بود وما وجه نقد فقط 60000 تومن داشتیم ..تا آخر شب هم صبر کردیم اما موفق نشدیم...دست از پا دراز تر عازم خانه شدیم نه آتلیه ونه شام....فقط تونستیم فست فود بخوریم....مثل اینکه قسمت نبوده
فدای اون خنده هاتم نفسسسسسسسسسسسسسسس
همیشه بخند تا دل مامانی شاد بشه تا دنیا بروی ماهت بخنده
حالا که دیشب از کیک خبری نبود میخوام عکسای 1ماهگیت رو بزارم
اینجا فقط1 ماهته در واقع چون 1ماه زودتر بدنیا اومدی الان باید تازه متولد میشدی