اهورا قبادی ارفعیاهورا قبادی ارفعی، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

نفس اهورایی فرشته ها

26 آذر 90 موج نگرانی...

1391/9/27 13:49
نویسنده : مامان سحر
1,056 بازدید
اشتراک گذاری

جديدترين خدمات وبلاگ نويسان  ..منبع كامل عكسهاي كارتوني و زیبا ساز وبلاگ .. ܓܨஜミ★ミ گالری عکس قلب شیشه ایミ★ミஜܓܨ   http://ghalbe6ei.blogfa.com/جديدترين خدمات وبلاگ نويسان  ..منبع كامل عكسهاي كارتوني و زیبا ساز وبلاگ .. ܓܨஜミ★ミ گالری عکس قلب شیشه ایミ★ミஜܓܨ   http://ghalbe6ei.blogfa.com/جديدترين خدمات وبلاگ نويسان  ..منبع كامل عكسهاي كارتوني و زیبا ساز وبلاگ .. ܓܨஜミ★ミ گالری عکس قلب شیشه ایミ★ミஜܓܨ   http://ghalbe6ei.blogfa.com/جديدترين خدمات وبلاگ نويسان  ..منبع كامل عكسهاي كارتوني و زیبا ساز وبلاگ .. ܓܨஜミ★ミ گالری عکس قلب شیشه ایミ★ミஜܓܨ   http://ghalbe6ei.blogfa.com/جديدترين خدمات وبلاگ نويسان  ..منبع كامل عكسهاي كارتوني و زیبا ساز وبلاگ .. ܓܨஜミ★ミ گالری عکس قلب شیشه ایミ★ミஜܓܨ   http://ghalbe6ei.blogfa.com/جديدترين خدمات وبلاگ نويسان  ..منبع كامل عكسهاي كارتوني و زیبا ساز وبلاگ .. ܓܨஜミ★ミ گالری عکس قلب شیشه ایミ★ミஜܓܨ   http://ghalbe6ei.blogfa.com/

آره خوب یادمه 26آذر سال گذشته زمانی که تو فرشته کوچولوی مامانی تو راه بودی ومن3.5ماهگی خودم را پشت سر گذاشته بودم،غروبی رفتم آرایشگاه،توی راه حس خوبی نداشتم ،وقتی رسیدم خونه  متوجه شدم حالم خوب نیست،بابا محمد رفته بود شرکت و من در این شهر غریب کسی رو نداشتم،دادا سورنا مثل فرشته های مهربون سریع آماده شد  وبا هم رفتیم بیمارستان تهرانپارس،....منو  اورژانسی بردن اتاق عمل

وسورنای عزیزم تک وتنها پشت درهای بسته اتاق عمل تو انتظار وتو افکار پاک خودش زمزمه میکرد:((کیسه آب  کجاست ؟))

وقتی بابا محمد از راه میرسه که گویا با سرعت جت اومده سورنا رو گریون میبینه ،

:((بابایی،منم کیسه آّ  ب دارم؟))......بابایی در افکار خود غوطه ور است.

:((بابایی کیسه آب من کجاست؟)). . .

و اما منآره من بودم ودلواپسی  ومن بودم وگریه ومن بودم وسکوت ومن بودم ودنیای غم،

خانم دکتر:((حالا چرا گریه میکنی  باید سقط بشه. خانم ،اولین بچتونه؟))

ومن گویی در این عالم نبودم وبرای یک لحظه دنیا رو سرم تیره وتار شد. رفتیم بیمارستان بانک وبعد چون آخر شب بود رفتیم بیمارستان مطهری برا ی سونو، دوباره بیمارستان بانک وبستری شدن برای ترمیم.... 

خدای من جنین سالمه،این موجود دوست داشتنی من ،هنوز امیدی هست،

بعد از چند روز مرخص شدم واستراحت مطلق تا یک ماه....

خدایا شکرت 

بارلاها شکرت

معبودا شکرت

و حالا تو مثل سورنا جون تمام هستی من شدین

                                    دوستتون دارم گل پسرای مامان سحر 

دردونه وشادونهشکلَــَک هآی رّمیـــ ـنآشکلَــَک هآی رّمیـــ ـنآ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامان تارا
27 آذر 91 21:56
الهی بمیرم سورنای عزیزم تک و تنها پشت در وایساد؟
خداوند هردوشون رو همیشه از همه بلاها حفظ کنه و در سایه بابا و مامان مهربونشون خوشبخت زندگی کنند. بوووووووووووس برای هردوتایی شون


مرسی گلم
مامان تارا
27 آذر 91 21:58
عزیزم برو خصوصی
مامان بنیتا
27 آذر 91 23:12
آخی عزیزم ببین چه قدر خدا دوستت داشته که فرشته کوچولوتو واست نگه داشته..امیدوارم خدا پسرای نازتو براتون حفظ کنه
مامان جونی
28 آذر 91 9:02
سلام.الهی!من نمیدونستم.خدا رو شکر که الان بچه هات سالم و تندرست پیشتون هستند.


همیشه خدا رو شکر میکنم وسلامتی اونا وهمه بچه ها رو ازش میخوام
مامان تارا
28 آذر 91 11:37
سحر جان پيام خصوصي رو خوندي؟

نه عزیزم کجا نوشتی؟
مرجان مامان آران
28 آذر 91 23:19
عزیزممممممممم چقدر سختتتتتتتت
ااااااا پس نزدیک مایین منم تهرانپارسم
خدا پسرای خوشگل و نازتو حفظ کنه عزیز دلممممممممممممممممم
مرسی
مامان تارا
29 آذر 91 18:56
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر / زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر
شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق / رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق
شب یلدایتان پرستاره و پر خاطره باد

جمعتون همیشه جمع و گرم باشه


مرسی گلم
مرجان مامان آران
29 آذر 91 23:59
ما بین دوم و سوم هستیم
مرجان مامان آران
30 آذر 91 0:00
راستی یلداتون مبارککککککک


یلدا بر شما هم مبارک
خاله مریم(مامان حسام کوچولو)
1 دی 91 0:38
امشب، میوه سربسته حرف هایمان را روبه روى هم مى گذاریم تا طعم شیرین دوستى را به کام زمستانى روزگار بچشانیم.
مرجان مامان آران
2 دی 91 12:38
اااااااا جدی ما گلستان حبیبی هستیم چه نزدیکککککککککککککککک
مامان تارا
3 دی 91 21:22
سلام خانم گل بروزیم / رمزو برات خصوصی میفرستم
دوگل زندگی
4 دی 91 12:28
سلام ،نظرتون در مورد تبادل لینک چیه؟؟
مامان کوثری
7 دی 91 16:47
بدو بازم مسابقه http://ninimod.niniweblog.com/ اگر میخوای تقویم باعکس کوچولوت داشته باشی هم بیا این وبلاگم http://niniparti.niniweblog.com/
مامان حلما
10 دی 91 9:45
وای عزیزم داشتم می خوندم اشکم در اومد .... خدا بچه هایه گلتو برات نگه داره و اونا هم در کنار پدر و مادرشون خوشبخت و سلامت باشن
مامان بردیا
18 دی 91 18:01
ممنون که جواب دادین.این مشکل خواهر شوهرمه.اونم مثل شما خیلی غمگینه.راستی گل پسراتون خیلی نازنبه وب ما سر بزنین